دوست در اشعار فارسي :
خانه ي دوست كجاست؟
در فلق بود كه پرسيد سوار
اسمان مكثي كرد
رهگذر شاخه ي نوري كه به لب داشت به تاريكي شن ها بخشيد
وبه انگشت نشان داد سپيداري و گفت
نرسيده به درخت
كوچه باغي است كه از خواب خدا سبز از تر است
ودر آن عشق به اندازه ي پرهاي صداقت ابي است
مي روي تا ته آن كوچه كه از پشت بلوغ ،سربه در مي ارد
پس به سمت گل تنهايي مي پيچي
دو قدم مانده به گل
پاي فواره ي جاويد اساطير زمين مي ماني
وترا ترسي شفاف فرا مي گيرد
در صميميت سيال فضا، خش خشي مي شنوي
كودكي مي بيني
رفته از كاج بلندي بالا،جوجه بردارد از لانه ي نور
واز او مي پرسي
خانه ي دوست كجاست؟
سهراب سپهري
—
اي دوست مـرا بــه حال ِ خـود بـاز گذار
با خلـوتِ من تو را چكار اســت ، چكار؟
بگذار به دردِ خويــش بــاشم مشغــول
بيــزارم از اين جمـــع دروغــين ، بيـــزار
ابراهيم منصفي
شعر دوستي ، شعر درباره دوست ، شعر در مورد دوستي
—
باغي كه در آن آب هوا روشن نيست
هرگز گل يكرنگ در آن گلشن نيست
هر دوست كه راستگوي و يكرو نبود
در عالم دوستي كم از دشمن نيست
محمد فرخي يزدي
—
چشمي دارم همه پر از صورت دوست
با ديده مرا خوشست چون دوست در اوست
از ديده دوست فرق كردن نه نكوست
يا دوست به جاي ديده يا ديده خود اوست
مولوي
—
تا نگذري از جمع به فردي نرسي
تا نگذري از خويش به مردي نرسي
تا در ره دوست بي سر و پا نشوي
بي درد بماني و به دردي نرسي
ابوسعيد ابوالخير
شعر دوستي ، شعر درباره دوست ، شعر در مورد دوستي
—
آن به كه در اين زمانه كم گيري دوست
با اهل زمانه صحبت از دور نكوست
آنكس كه به جمگي ترا تكيه بر اوست
چون چشم خرد باز كني دشمنت اوست
خيام
شعر دوستي ، شعر درباره دوست ، شعر در مورد دوستي
جملات و اشعار بزرگان در مورد دوست و دوستي :
«آري آغاز دوست داشتن است// گرچه پايان راه ناپيداست// من به پايان دگر نينديشم// كه همين دوست داشتن زيباست»
فروغ فرخزاد
«آسايش دو گيتي تفسير اين دو حرف است// با دوستان مروت، با دشمنان مدارا»
حافظ
«آنان كه دوستي و محبت را بهزندگي خود راه نميدهند،بهآن ماند كه طلوع خورشيد را مانع شوند.»
سيسرو
«آنچه مردم، دوستي ميخوانند چيزي غير از نفع شخصي نيست، دوستي خودپرستي انسان است كه ميخواهد از ديگران به عنوان دوستي متمتع گردد.»
فرانسوا لارشفوكو
«آن كس كه در هرجا دوستاني دارد، همه جا را دوستداشتني مييابد.»
ضربالمثل چيني
الف
«از بس كه مهر دوست به دل جا گرفته است// جايي براي كينهٔ دشمن نمانده است»
اظهري كرماني
«از جان طمعبريدن آسان بود وليكن// از دوستان جاني مشكل توان بريدن»
حافظ
«از جهان گرچه بوستان خوشتر// بوستان هم به دوستان خوشتر»
مكتبي شيرازي
«از خويشاوندان بهراحتي ميتوان بريد، اما رشته دوستي را هرگز.»
سيسرو
«از سلامتي خود مواظبت ميكنيم، براي روز مبادا پول ذخيره ميكنيم، سقف خانه را تعمير ميكنيم و لباس كافي ميپوشيم، ولي كيست كه در بند آن باشد كه بهترين دارايي يعني دوست را به صورتي عاقلانه براي خود فراهم كند؟»
رالف والدو امرسن
«از محبت، نار نوري ميشود// وز محبت، ديو حوري ميشود»
مولوي
«از هرچه بگذري، سخن دوست خوشتر است// از يار ناز خوشتر و از من نيازها»
اديب پيشاوري
«اغلب، دوستان ما از خطرناكترين دشمنان هستند.»
آندره ژيد
«اگرچند، بدخواهكشتن نكوست// از آن كشتن آن به كه گرددت دوست»
اسدي طوسي
«اگر دوستان نتوانند از گناهان كوچك يكديگر چشمپوشي كنند، نخواهند توانست دوستي خود را به جايي برسانند.»
لابروير
«اگر دوست تو مرتكب خطايي شد از دوستي او صرفنظر مكن زيرا كه انسان در معرض خطا است، تا ميتواني دوست براي خودت آماده كن نه از براي مالت.»
فيثاغورس
«اگر هر كس همه كس را دوست ميداشت همه كس صاحب دنيا ميشد.»
فردريش شيلر
«اين دغل دوستان كه ميبيني// مگسانند دور شيريني»
سعدي
شعر دوستي ، شعر درباره دوست ، شعر در مورد دوستي
ب
«با چه كساني دوست و رفيق ميباشي تا بگويم چگونه آدمي هستي.»
رالف والدو امرسن
«براي اينكه دوست پيدا كني بايد خود را لايق و آماده دوستي بار بياوري.»
آندره موروا
«بر دوستي كه حسود باشد، ايمن نميتوان بود.»
بزرگمهر
«بگذار كه دوستي كم كم به اوج خود برسد، اگر اين رسيدن برقآسا باشد ناگهان از نفس ميافتد و متوقف ميشود.»
ولتر
«بود آينه دوست را مرد دوست// نمايد بدو هرچه زشت و نكوست»
اسدي طوسي
«بهترين دوستان من كساني هستند كه پيشاني و ابروهاي آنها باز است.»
ويكتور هوگو
«بهترين و حقيقيترين دوستانم از تهي دستانند، توانگران از دوستي چيزي نميدانند.»
آماديوس موتزارت
«به خدا تكيه كن و مطمئن باش زير سايهٔ خدا دوستان زيادي پيدا ميكني.»
ناشناس
«به دوستي كه بعد از عشق بين دو نفر حكمفرما ميشود بايد عقيده داشت.»
الكساندر دوما
«بي دوست زندگاني ذوقي چنان ندارد.»
سعدي
پ
«پاي در زنجير، پيش دوستان// به، كه با بيگانگان در بوستان»
سعدي
«پرسيدم دوست بهتر است يا برادر؟ گفت: دوست برادري است كه انسان مطابق ميل خود انتخاب ميكند.»
ناشناس
شعر دوستي ، شعر درباره دوست ، شعر در مورد دوستي
ت
«تا انسان دوست نداشته باشد نميفهمد.»
لامارتين
«تندي مكن كه رشته صدسال دوستي// درجاي بگسلد چو شود تند، آدمي// همواره نرم باش كه شير درنده را// زير قلاده برد توان، با ملايمي»
محمدتقي بهار
«تو اول بگو با كيان دوستي// پس آنگه بگويم كه تو كيستي»
ضربالمثل فارسي
شعر دوستي ، شعر درباره دوست ، شعر در مورد دوستي
ج
«جهان از بد و نيك آبستن است// برون دوست است و درون دشمن است»
اسدي طوسي
چ
«چنانچه شفاي بدن با دارو ميسر باشد، نشاط و بقاي نفس نيز با دوستان بود، پس زياد گردانيد دوستان خود را.»
ناشناس
«چو كيسه تنگ بداري زمردمان اي دوست،// مدار چشم محبت زديگران، نه نكوست// چو دست را نتوان شست، جز به دست دگر،// بگير و ببخشاي تا شوي محبوب»
يوهان ولفگانگ گوته
«چون دوست زشت كند چه چاره از باز گفتن.»
ابوالفضل بيهقي
«حكيمي را پرسيدند دوست بهتر يا برادر؟ گفت برادر نيز دوست به.»
قابوسنامه
خ
«خصـم دانا كه دشمن جان است// بهتر از دوستي كه نادان است»
مكتبي شيرازي
«خنك آن چشم كه گوهر زخسي بشناسد// خنك آن قافلهاي كو بودش دوست خفير»
مولوي
«خوشبخت كسي كه بهيكي از اين دو چيز دسترسي دارد، يا كتابهاي خوب، يا دوستاني كه اهل كتاب باشند.»
ويكتور هوگو
شعر دوستي ، شعر درباره دوست ، شعر در مورد دوستي
د
«داشتن يك دوست حقيقي از همه چيز گرانبهاتر است و كمتر كسي هم در صدد به دست آوردنش ميباشد.»
فرانسوا لارشفوكو
«در انتخاب دوست شتاب مورز و به تعجيل از آنان روي مگردان.»
سولون
«درخت دوستي بنشان كه كام دل به بار آرد/ نهال دشمني بركن كه رنج بي شمار آرد.
حافظ
«درضمير ما نميگنجد به غير دوست كس// هر دو عالم دشمن ما باد و ما را دوست بس»
اوحدي
«در عالم چيزي والاتر از محبت نميبينم.»
بتهوفن
«دريغ و درد كه تا اين زمان ندانستم// كه كيمياي سعادت رفيق بود رفيق»
حافظ
«دست و دلباز بودن جوهر دوستي است.»
اسكار وايلد
«دشمن ار دشمني كند فن اوست// كار صعب است دشمني از دوست// بد بود از كسي جفاكاري// كه از او چشم دوستي داري»
مكتبي شيرازي
«دشمن چون از هر حيلتي باز ماند، سلسلهٔ دوستي بجنباند تا بهدوستي كارها كند كه در دشمني نتواند.»
سعدي
«دشمن دوست چون تواند بود.»
ابوالفضل بيهقي
«دشمن هرگز دوست نگردد.»
ابوالفضل بيهقي
«دشمني را با دشمني علاج نتوان كرد، دشمني را فقط دوستي زايل كند.»
سيدارتا گوتاما
«دل دوستان آزردن، مراد دشمنان برآوردن است.»
سعدي
«دنيا خوش است و مال عزيز است و تن شريف// ليكن رفيق بر همه چيزي مقدم است»
سعدي
«دو چيز براي من به معناي زندگي است: آزادي و بانويي را كه دوست دارم.»
ولتر
«دو دوست قدر شناسند حق صحبت را// كه مدتي ببريدند و باز پيوستند»
سعدي
«دوست آن دانم كه گيرد دست دوست// در پريشان حالي و درماندگي»
سعدي
«دوست آنست كو معايب دوست// همچو آيينه روبرو گويد// نه كه چون شانه با هزار زبان// در قفا رفته مو به مو گويد»
نشاني دهلوي
«دوست از دوست حق گله گذاري دارد. گله گذاري دليل دوستي و علاقه به دوام حسن مناسبات است.»
فرانسيس بيكن
«دوستان حقيقي اگر از ديده بروند از دل نخواهند رفت.»
سيسرو
«دوستان خود را از بين طبقهٔ فقير برگزينيد چه صميميت در قلوب آنها بيشتر حكمفرما است.»
فرانسوا لارشفوكو
«دوستان در زندان به كار آيند كه بر سر سفره، همهٔ دشمنان دوست نمايند.»
سعدي
«دوستان را به گاه سود و زيان// بتوان ديد و آزمود توان»
سنايي
«دوستاني كه داري و آنان را آزمودهاي با قلابهاي پولادين به جان و دل خود پيوسته نگاه دار.»
ويليام شكسپير
«دوست، پيوندي است پدر و پسر را، او مهمترين نقطهٔ عطف آنهاست.»
فرانتس كافكا
«دوست خوب مانند درشكه در روز باراني كمياب است.»
ولتر
«دوست داشتن بدون اميد، باز هم يك خوشبختي است.»
بالزاك
«دوستداشتن، رحمت است؛ مورد محبت واقع شدن، خوشبختي است.»
لئو تولستوي
«دوست را كس به يك بلا نفروخت// بهر كيكي گليم نتوان سوخت»
سنايي
«دوست، شخصي است كه صميمانه به تو ضرر ميزند.»
استانيسلاو يرسي لخ
«دوست كسي است كه من با او ميتوانم صميمي باشم و جلو او با صداي بلند فكر كنم.»
رالف والدو امرسن
«دوست مثل درشكه در روز باراني كمياب است.»
ولتر
«دوست من، گذشتهها كتابي مهر و موم شده است.»
يوهان ولفگانگ گوته
«دوست و مگس هردو در تابستان ظاهر ميشوند»
ضربالمثل آلماني
«دوست همه كس دوست هيچكس نيست.»
ارسطو
«دوستي به پيوند ميانجامد، ثابت ميماند، صميميت بيشتر جاري است، و سيال. دوستي يك رابطهاست، صميميت حالتي از وجود توست. صميمي هستي، با كدام و چه كسي، ابداً مهم نيست.»
اوشو
«دوستي، ازدواج دو روح است و در آن متاركه و طلاق جايز نيست.»
ولتر
«دوستي با افراد بد مانند سايه بامدادي است كه در هر ساعت رو به كاهش ميگذارد؛ دوستي با افراد نيك مانند سايه عصر است كه تا غروب آفتاب رو به افزايش ميگذارد.»
هردر
«دوستي با پيلبانان يا مكن// يا بنا كن خانهاي درخورد پيل»
سعدي
«دوستي با مردم دانا نكوست// دشمـن دانا بهاز نادان دوست»
نظامي
«دوستي به پيوند ميانجامد، ثابت ميماند، صميميت بيشتر جاري است، و سيال. دوستي يك رابطهاست، صميميت حالتي از وجود توست. صميمي هستي، با كدام و چه كسي، ابداً مهم نيست.»
اوشو
«دوستي چه موهبت گرانبهايي است كه هيچ چيز با آن لاف برابري نتواند زد.»
هراس
«دوستي حقيقي مانند نهاليست كه در كوهستان برويد، به مجرد اينكه ريشههاي خود را به سنگهاي صخره كوه متصل كرد، ديگر طوفانهاي سخت و بادهاي تند قادر به كندن آن نخواهند بود.»
ناشناس
«دوستي خالصترين عشق است. دوستي والاترين صورت عشق است جايي كه چيزي نميخواهي، شرطي قائل نميشوي، جايي كه ايثار كردن عين لذت است. يكي بسيار نصيب ميبرد، اما اين اصل نيست، اين نصيب خودبهخود پيش ميآيد. انسان نياموخته است كه زيباييهاي تنهايي را دريابد. او هميشه آوارهٔ جستن نوعي پيوند است، ميخواهد با كسي باشد – با يك دوست، با يك پدر، با يك همسر، با يك فرزند، با يكي و كسي… اما نياز اساسي آن است كه به گونهاي فراموش كني كه تنهايي.»
اوشو
«دوستي مثل اسناد كهنه است، قدمت تاريخ آن را قيمتي ميكند.»
يوهان ولفگانگ گوته
«دوستي نعمت گرانبهايي است، خوشبختي را دوبرابر ميكند و بدبختي را تخفيف ميدهد.»
ويليام شكسپير
«دوستي وصله شده به ندرت به كيفيت سابق باز ميگردد»
ضربالمثل آلماني
شعر دوستي ، شعر درباره دوست ، شعر در مورد دوستي
ر
«روشنايي دوستي به نور فسفر ماند كه چون پيرامون ما تاريك شود، روشني آن آشكار گردد.»
ناشناس
ز
«زخم دندان دشمني بتر است// كه نمايد به چشم مردم، دوست»
سعدي
«زدشمنان چهغم ايدل، چو دوست با تو بود// زمانه گو، همه آفاق با تو دشمن كن»
اهلي شيرازي
«زنده بيدوست در وطني// مثل مرده است در كفني»
سعدي
«زينت انسان سهچيز است: علم، محبت، آزادي.»
افلاطون
«زينت خانه به دوستاني است كه در آنجا تردد ميكنند.»
رالف والدو امرسن
س
«سخن در ميان دودشمن چنان گوي كه چون دوست گردند شرمزده نگردي.»
سعدي
«سر و زر و جانم فداي آن محبوب// كه حق صحبت و مهر و وفا نگهدارد»
حافظ
«سعديا بيوجود صحبت يار// همه عالم به هيچ نستانيم»
سعدي
«سنگيني بار ستمي را كه بر شانههاي خويش ميكشيم، به عظمت ستمي است كه برما روا ميداريد. هركاري كه مايل هستيد بكنيد، بااين وجود بازهم شما را دوست خواهيم داشت. […] ما را به بند بكشيد، بازهم شمارا دوست خواهيم داشت. خانههاي مارا با بمبهايتان به آتش بكشيد، كودكان ما را تهديد به مرگ كنيد، بازهم شمارا دوست خواهيم داشت.»
مارتين لوتر كينگ جونيور
شعر دوستي ، شعر درباره دوست ، شعر در مورد دوستي
ش
«شوخي آلت سركشي است كه گاه دوستي را بيرحمانه جريحهدار ميكند و زماني سازنده آنرا.»
جورج هربرت
ص
«صفات هركس مربوط به محسنات و نقايص اخلاقي دوستان اوست.»
كارل لايل
شعر دوستي ، شعر درباره دوست ، شعر در مورد دوستي
ض
«ضرب دشمن اگرچه با ضرر است// زدن دوست جان گدازتر است»
مكتبي شيرازي
ع
«عشق تنها قدرتي است كه دشمن را به دوست بدل ميكند.»
مارتين لوتر كينگ جونيور
«عشق، بهزيبايي سرخگلهاي وحشي است؛ دوستي، مانند تيغبرگهاي راج است و در برابر شكوه شكوفههاي گل سرخ ناچيز. اما كدامين پايدارتر است؟»
اميلي برونتي
شعر دوستي ، شعر درباره دوست ، شعر در مورد دوستي
ك
«كجا فغان زجغد جنگ و مرغواي او// كه تا ابد بريدهباد ناي او// كجاست روزگار صلح و ايمني// شكفتهمرد و باغ دلگشاي او// كجاست عهد راستي و مردمي// فروغ عشق و تابش صداي او// كجاست دور ياري و برابري// حيات جاوداني و صفاي او// زهي كبوتر سپيد آشتي// كه دل برد سرود جانفزاي او// رسيد وقت آن كه جغد جنگ را// جدا كنند سر بهپيش پاي او»
محمدتقي بهار
«كسانيكه دوستي را از زندگي برميدارند مثل آن است كه آفتاب را از عالم برداشتهاند.»
سيسرو
«كسـي كو فروتنتر او رادتر// دل دوستانش از او شادتر»
فردوسي
«كينه و تنفر را بهكساني واگذار كنيد كه نميتوانند دوست بدارند.»
ويكتور هوگو
گ
«گر بميري و دشمنان بخورند// به كه محتاج دوستان باشي»
سعدي
«گشادن عقدههاي درون در پيش دوستان دو تأثير دارد؛ يكي آنكه شادي را دوبرابر ميكند و ديگر آنكه غم را به دونيم ميسازد زيرا آنكس كه دوستان را در شادي خويش انباز ميكند سرور خاطرش بيشتر ميشود و آنكه غم دل به ياري موافق ميگويد، بار اندوه خويش را سبكتر خواهد يافت.»
فرانسيس بيكن
«گفتهاند اينكه دشمن دانا// به ز نادان دوست در همهجا»
مكتبي شيرازي
شعر دوستي ، شعر درباره دوست ، شعر در مورد دوستي
م
«ما به دنيا آمدهايم كه دوستداشتن و عشقورزيدن را بياموزيم.»
ناشناس
«مرا به علت بيگانگي زخويش مران// كه دوستان وفادار بهتر از خويشاند»
سعدي
«مگر تو بي خبري كاندر اين مقام ترا// چه دشمنان حسودند و دوستان غيور// بكوش تا به سلامت به مامني برسي// كه راه سخت مخوف است و منزلي بس دور»
ظهيرالدين فاريابي
«من چه گويم يك رگم هوشيار نيست// شرح آن ياري كه او را يار نيست»
مولوي
«من در جهان فقط يك دوست داشتهام و آن هم خودم بودهام.»
ناپلئون بوناپارت
شعر دوستي ، شعر درباره دوست ، شعر در مورد دوستي
ن
«نشان دوست نيكو آنست كه خطاي تو بپوشد و تو را پند دهد و رازت را آشكار نكند.»
[[پور سينا
«نگه كن كه داناي ايـران چه گفت// بدانگه كـه بگشاد راز از نهفـت// كه دشمن كه دانا بود به ز دوست// ابا دشمن و دوست، دانش نكوست»
فردوسي
و
«وقتي از اخلاق يك فرد سر در نميآوري، به دوستانش نگاه كن!»
ضربالمثل ژاپني
«وقتي كه زنان دوستمان ميدارند مارا از هر لحاظ بهديده عقل مينگرند، حتي جناياتمان را. ولي وقتي كه علاقهاي بهما نداشته باشند، حتي ارزشي براي فضايلمان هم قايل نميشوند.»
انوره دو بالزاك
«وگر بر رفيقان نباشي شفيق// بهفرسنگ بگريزد از تو رفيق// كه مرد ارچه بر ساحلست اي رفيق// نياسايد و دوستانش غريق»
سعدي
شعر دوستي ، شعر درباره دوست ، شعر در مورد دوستي
هـ
«هدف نهايي مبارزه ما دوستي با تمام مردم دنيا است.»
مهاتما گاندي
«هرجا كه بشر را دوست بدارند، فرهنگ را هم دوست خواهند داشت.»
سقراط
«هركه بيباكي كند در راه دوست// رهزن مردان شد و نامرد اوست»
مولوي
«هم آن چيز كانت نيايد پسند// تن دوست و دشمن بدان درمبند»
فردوسي
«همانطور كه عشقهاي حقيقي كمياب است دوستيهاي حقيقي نيز كمياب است.»
فرانسوا لارشفوكو
«هنگام نياز، دوستان واقعي شناخته ميشوند.»
ضربالمثل روماني
«هيچگاه در زندگي نميتوانيد محبتي بهتر، بيپيرايهتر و واقعيتر از محبت مادر خود بيابيد.»
انوره دو بالزاك
ي
«يكبار ديگر، دوستان عزيز، يكبار ديگر برقآسا حمله كنيد!»
ويليام شكسپير/ هنري پنجم
«يك زن، فقط زماني ميتواند بهمقام دوستي با يك مرد دستيابد كه اول آشنا و سپس معشوقه او بودهباشد.»
آنتون چخوف
«يگانه راه دوست پيدا كردن اين است كه اول خودمان اظهار دوستي كنيم.»
رالف والدو امرسن
- دوشنبه ۱۸ مرداد ۹۵ | ۱۸:۲۰
- ۷ بازديد
- ۰ نظر