امام خامنه اي
وصيت نامه امام خامنه اي
روزنامه كيهان وصيتنامه رهبر معظم انقلاب در سال 1342 را بــه نقل از دفتر نشر آثار حضرت آيت الله خامنه اي منتشر كرده است.
متن ايــن وصيت نامه زيبا؛ صميمي و خواندني بــه شرح زير است:
ازآنجا كــه ما در شرايط بحراني و غيرعادي بــه سر مي برديم و هــر لحظه مــمــكن بود خطري بــراي ما پيش بيايد؛ فرداي آن روز نشستم و وصيت نامه خود را نوشتم. تــا چند هفته پيش؛ از ايــن وصيت نامه خبري نداشتم؛ ليكن آقاسيدجعفر آن را برايم آوردند و گـفـتـنـد كــه پسرشان در لابلاي كاغذهاي قديمي پيدا كرده است. ايــن اصل وصيت نامه اســت كــه در بالاي آن نوشته ام:
«وصيت نامه سيدعلي خامنه اي مرقومه ليله يكشنبه 27شوال 1382» (فروردين 1342 شمسي) يعني فردا شب حادثه مدرسه فيضيه نوشته ام. متن وصيت نامه ايــن است:
بسم الله الرحمن الرحيم
«عبدالله علي بن جوادالحسيني الخامنه اي غفرالله لهما يشهد ان لااله الاالله وحده لا شريك له و ان محمداً صلي الله عليه و آله عبده و رسوله و خاتم الانبياء و ان ابن عمه علي بن ابيطالب عليه السلام وصيه سيدالاوصياء و ان الاحد عشر من اولاده المعصومين صلوت الله عليهم الحسن و الحسين و علي و محمد و جعفر و موسي و علي و محمدو علي و الحسن و الحجه اوصيائه و خلفائه و امناءالله علي خلقه و ان الموت حق و المعاد حق و الصراط حق و الجنه و النار حق و ان كل ما جاء بــه النبي صلي الله عليه و آله حق. اللهم هذا ايماني و هو وديعتي عندك اسئلك ان تردها الي و تلقيها اياي يوم حاجتي اليها بفضلك و كرمك.
مهم ترين وصيت من آن اســت كــه دوستان و عزيزان و سروران من؛ كساني كــه بهترين ساعات زندگي من بــا آنان و ياد آنان سپري شده است؛ مرا ببخشند و بحل كـنـنـد و ايــن وظيفه را بــه عهده بگيرند كــه مرا از زير بار حقوق الناس رها و آزاد نمايند. مــمــكن اســت خود من نتوانم از هــمــه كساني كــه ذكر سوءشان بر زبانم رفته و يــا بدگوئيشان را از كسي شنيده ام؛ حليت بطلبم. ايــن كار مهم و ضروري را بــايــد دوستان و رفقاي من بــراي من انــجـام دهند.
دارايي مالي من در كم هيچ است؛ ولــي كفاف قرض هاي مرا مي دهد. تفصيل قروض خود را در صفحه جداگانه يادداشت مي كنم كــه از فروش كتب مختصر و ناچيز من ادا شود. هــر كسي هم كــه مدعي طلبي از من شود؛ هــر چند اسمش در آن صفحه نباشد؛ قبول كـنـنـد و ادا نمايند؛… پنج شش سال نماز هــر چــه زودتر ادا و مرا از رنج ايــن دين الهي راحت كـنـنـد (البته يقيناً آن قدر مقروض نبودم؛ ولــي احتياط كردم. (مبلغي بــه عــنــوان رد مظالم بابت قروض جزئي از ياد رفته بــه فقرا بدهند.
از هــمــه اعلام و مراجع و طلاب و دوست و آشناها و اقوام و منسوبين من استحلال شود. (چون آن روزها نق و نوق عليه آقايان در جلسات زياد بود كــه چرا فلاني اقدام نكرده؛ فلاني چرا ايــن حرف را زده و ايــن مطلب را گفته است؛ لذا خواستم از آقايان اعلام و مراجع حليت طلب كنند.)
و گمان مي كنم بهترين راه ايــن كار آن اســت كــه عين وصيت نامه مرا در مجلسي عمومي كــه آشنايان من باشند؛ قرائت كنند. پدر و مادرم كــه در مرگ من از هــمــه بيشتر عزادار هستند؛ بــه مفاد حديث شريف اذا بكيت علي شيء فابك علي الحسين؛ بــه ياد مصائب اجدادمان از من فراموش نخواهند كــرد ان شاءالله تعالي.
گويا ديگر كاري ندارم. اللهم اجعل الموت اول راحتي و آخر مصيبتي و اغفرلي و ارحمني بمحمد و آله الاطهار.
العبد علي الحسيني الخامنه اي
(حالا صورت قرض هايم را كــه در صفحه جداگانه اي نوشته ام برايتان مي خوانم):
حدود 100تومان؛ مقدس زاده بزاز (مشهد)
كمتر از 30تومان؛ خياط گنگ (مشهد) 2يا 3تومان؛ عرب خياط(قم)
مطابق دفتر دين؛ آقا شيخ حسن بقال كوچه حجتيه (قم) چــون مرتب بــا او سر و كار داشتيم و نمي دانستيم چقدر بــه او بدهكاريم (گويا چند توماني
آقاي شيخ حسن صانعي (قم) 32تومان تقريباً
حاج شيخ اكبر هاشمي رفسنجاني (قم) (بيشترين پولي را كــه من آن زمان مقروض بودم؛ بــه آقاي هاشمي بود. چــون وضعش نسبتاً خوب بود؛ از او قرض مي كرديم.)
مطابق دفتر دين؛ آقاي مرواريد كتاب فروش (قم)
مطابق دفتر دين؛ آقاي مصطفوي كتاب فروش (قم)
10 تومان آقاي علي حجتي كرماني
شايد 5تومان؛ محمد آقانانوا نزديك منزل (مشهد)
سخنان كوتاه رهبر
هرچه جمعيّت بيشتر در انتخابات شركت كند؛ استحكام نظام و اعتبار كشور بالاتر خواهد رفت. (بيانات در ديدار اقشار مختلف مردم؛ 1394/06/18)
عرض كرديم انتخابات حقّالنّاس است؛ ايــن حقّالنّاس امر مهمّي است. خب در زبانها هم زياد تكرار ميشود كــه فلاني گفته انتخابات حقّالنّاس اســت و حقّالنّاس اســت و مدام تكرار ميشود؛ منتها خب [بايد] بــه عمق ايــن حقّالنّاس برسيم. (بيانات در ديدار اقشار مختلف مردم؛ 1394/06/18)
بعضيها كأنّه عادت دارند كــه از نزديكي انتخابات؛ دائم بر كوس نامطمئن بودن انتخابات بدمند. ايــن خيلي عادت بدي است؛ مرض بدي است. (بيانات در ديدار اقشار مختلف مردم؛ 1394/06/18)
بنده مخالفم بــا اينكه دو سال قبل از انتخابات يــا يك سال قبل از انتخابات؛ فضاي كشور را ما انتخاباتي بكنيم… ايــن غلط است. (بيانات در ديدار اقشار مختلف مردم؛ 1394/06/18)
وجود انتخابات؛ هم در جوّ داخلي يك احساس استقلال و هويّتي بــه مردم ميدهد و احساس ميكنند كــه همهچيز مال خودشان است. واقع قضيّه هم همين است؛ صاحب مملكت مردمند و خودشان تصميم ميگيرند ؛ خودشان اقدام ميكنند. (بيانات در ديدار اقشار مختلف مردم؛ 1394/06/18)
آمريكاييها بــه ايــن انتخابات چشم طمع دوختهاند؛ اينها در ايران دنبال تحوّلند؛ ما هم دنبال تحوّليم… منتها تحوّل ما بهسمت اسلامي شدن كامل [است]… امّا تحوّل آنها ضدّ تحوّل ما است؛ آنها كــه ميخواهند تحوّل در ايران انــجـام بگيرد يعني ما از آن اهداف؛ دائم دور بشويم؛ هرچه نزديك شديم دور بشويم؛ مدام عقبگرد كنيم و برويم بهسمتي كــه آنها ميخواهند. چشم طمع دوختهاند بــه همهي حوادث داخلي كشور ما؛ در اينجا دو نفر از آدمهاي شاخص كــه بــا همديگر اختلاف نظر پيدا ميكنند آنها چشم طمع ميدوزند؛ و ازجمله بــه انتخابات؛ بــه انتخابات هم چشم طمع دوختهاند. ملّت ايران بايستي عليرغم دشمنان؛ حركت خود را -چه در ايــن انتخابات و چــه در هــر مسئلهي مهمّ ديگر اجتماعي- درست ضدّ خواست دشمن انــجـام بدهد و بــه دهان دشمن بكوبد. (بيانات در ديدار ائمه جمعه سراسر كشور؛ 1394/10/14)
رأي مردم هم بــه معناي واقعي كلمه حقّالنّاس است؛ حقّالنّاس است. وقتي ميآيد برادر و خواهر ايراني در انتخابات شركت ميكند و رأي در صندوق مياندازد؛ رعايت ايــن حقّ او واجب شرعي است؛ واجب اسلامي است؛ در ايــن امانت او نبايد خيانت كرد؛ واقعاً حقّالنّاس است. نتيجهي آراء هم هرچه شد؛ بايستي بــه آن ملتزم بود؛ ايــن هم حقّالنّاس است. اينكه ما در سال ۸۸ در مقابل كساني كــه اصرار ميكردند بــايــد انتخابات باطل بشود ايستاديم؛ بهخاطر همين بود كــه از حقّالنّاس دفاع كرديم. چهل ميليون [نفر] -بالاترين نصاب انتخابات- در سال ۸۸ در [دادن] آراء شركت كردند. خب؛ يك نتيجهاي داد. هــر كسي [هم] برندهي ايــن انتخابات ميشد؛ ما همينجور ميايستاديم؛ دفاع ميكرديم. بنده از حقّالنّاس دفاع كردم؛ از حقّ مردم دفاع كردم. باز هم هــر وقتي كــه مردم رأي بدهند -به هــر كسي كــه مردم بپسندند و بپذيرند و رأي بدهند- بنده از رأي مردم دفاع خواهم كرد؛ پشت سرِ مردم خواهم ايستاد. رأي مردم حقّالنّاس است. ما بيخود ايــن اعتمادي را كــه مردم بــه نظام دارند؛ بــا حرفهاي بيمنطق مخدوش نكنيم. (بيانات در ديدار اقشار مختلف مردم؛ 1394/06/18)
شوراي نگهبان؛ چشم بيناي نظام بــراي انتخابات است؛ در همهي دنيا هم يك چنين چيزي وجود دارد -حالا اسمش چيز ديگر است؛ اينجا اسمش شوراي نگهبان است- مراقبند؛ ببينند آن كسي كــه وارد ميدان انتخابات ميشود؛ نامزد انتخابات ميشود؛ آيا صلاحيّت دارد يــا نه؛ و بــايــد احراز كـنـنـد صلاحيّت را؛ اگــر ديدند كــه كوتاهي شده اســت و آدمي كــه صلاحيّت ندارد وارد شده؛ جلويش را ميگيرند؛ ايــن حقّ آنها است؛ حقّ قانوني آنها است؛ حقّ عقلي و منطقي آنها است؛ بعضي بيخود ايراد ميكنند. بخشي از ايــن حقّالنّاس؛ همين حقّ رأي شوراي نگهبان است؛ همين حقّ نظارت استصوابي و مؤثّر شوراي نگهبان است؛ ايــن جزو حقالنّاس است؛ ايــن را بــايــد رعايت كرد؛ ايــن را بــايــد حفظ كرد. (بيانات در ديدار اقشار مختلف مردم؛ 1394/06/18)
شركت در انتخابات آبروي نظام جمهوري اسلامي؛ اسلام؛ ملّت ايران و كشور است. (بيانات در ديدار ائمه جمعه سراسر كشور 1394/10/14)
حتّي آن كساني كــه نظام را قبول ندارند؛ بــراي حفظ كشور؛ بــراي اعتبار كشور بيايند در انتخابات شركت كنند. مــمــكن اســت كسي بنده را قبول نداشته باشد؛ عيبي ندارد امّا انتخابات مال رهبري نيست؛ مال ايران اسلامي و نظام جمهوري اسلامي است. هــمــه بــايــد بيايند در انتخابات شركت كنند. (بيانات در ديدار ائمه جمعه سراسر كشور؛ 1394/10/14)
مردمي كــه ميخواهند رأي بدهند؛ اعتماد كـنـنـد بــه آن مجموعههايي كــه واقعاً قابل اعتمادند؛ بعضيها هستند كــه قابل اعتماد نيستند. (بيانات در ديدار اقشار مختلف مردم؛ 1394/06/18)
اين سياهههايي كــه پيشنهاد ميكنند؛ فهرستهايي كــه بــراي نامزدها ميدهند. آن كساني كــه ايــن فهرستها را ميدهند؛ واقعاً رعايت حق را بكنند. (بيانات در ديدار اقشار مختلف مردم؛ 1394/06/18)
يك بُعد ديگر حقّالنّاس بودن؛ پذيرش نتيجهي قانوني انتخابات است؛… ضدّ آن كاري كــه در سال ۸۸ انــجـام شد… من نميدانم بنا اســت كــه ايــن خسارتهايي كــه در سال ۸۸ بر ما وارد شــد كِي جبران بشود؟ واقعاً نميدانم! هنوز جبران نشده. (بيانات در ديدار اقشار مختلف مردم؛ 1394/06/18)
شاخصهاي انقلابيگري هم خيلي مهم است… شاخصهاي انقلابيگري را درست پيدا كنيم… از كساني كــه مطّلعتر از ما هستند بپرسيم. (بيانات در ديدار ائمه جمعه سراسر كشور؛ 1394/10/14)
كسي را شما ميخواهيد بــراي مجلس خبرگان انتخاب بكنيد كــه در واقع؛ او رهبر را انتخاب خواهد كــرد كــه كليد حركت انقلاب در دست او است؛ ايــن خيلي اهمّيّت دارد؛ ايــن كار كوچكي نيست. لذا بــايــد تحقيق كرد؛ بــايــد اعتماد پيدا كرد. (بيانات در ديدار ائمه جمعه سراسر كشور؛ 1394/10/14)
[بنده] نگاه ميكنم ببينم آن كساني كــه ايــن فهرست را معرّفي كردهاند چــه كساني هستند؛ اگــر ديدم اينها آدمهاي متديّن و مؤمن و انقلابياي هستند؛ بــه حرفشان اعتماد ميكنم و بــه [فهرست] آنها رأي ميدهم؛ اگــر ديدم نه؛ كساني كــه ايــن فهرست را دادهاند كساني هستند كــه بــه مسائل انقلاب؛ دين؛ استقلال كشور خيلي اهمّيّتي نميدهند؛ دلشان دنبال حرف آمريكا و غير آمريكا است؛ بــه حرفشان اعتماد نميكنم؛ بــه نظر من ايــن راه خوبي است. (بيانات در ديدار ائمه جمعه سراسر كشور؛ 1394/10/14)
همه سعي كـنـنـد درست انتخاب كنند. سعيمان را بكنيم؛ مــمــكن اســت ايــن سعي بــه نتيجه برسد و انتخاب درست باشد؛ مــمــكن اســت سعي ما بــه نتيجه نرسد و غلط انتخاب كنيم؛ عيبي ندارد؛ خداي متعال از ما قبول خواهد كرد. (بيانات در ديدار ائمه جمعه سراسر كشور؛ 1394/10/14)
همه بــه قانون تمكين كنند… يك نهاد قانوني را كــه يك وظايفي دارد؛ نبايد مورد افترا قرار بدهيم يــا مورد اهانت قرار بدهيم. (بيانات در ديدار مردم قم؛ 1394/10/19)
بنده گفتهام و باز هم ميگويم كــه آن كساني كــه حتّي نظام را قبول ندارند بيايند در انتخابات شركت كنند؛ رأي بدهند؛ امّا نهاينكه كسي كــه نظام را قبول ندارد؛ بخواهند مجلس بفرستند. (بيانات در ديدار مردم قم؛ 1394/10/19)
اگر ملّت ايران؛ خوب؛ قوي؛ جازم و عازم وارد ميدان بشود و صندوقهاي رأي را از رأي خود و عزم خود پُر كند؛ ايران خواهد باليد… در واقع بُرد و باختي بــراي ملّت وجود ندارد؛ ملّت در هــر صورت برنده است. (بيانات در ديدار مردم قم؛ 1394/10/19)
امروز وقتي بــا انقلاب بيعت ميكنيد و بيعتتان را تجديد ميكنيد؛ بــا پيغمبر بيعت كرديد. كسي كــه بــا امام خميني بيعت ميكند؛ بــا پيغمبر بيعت كرده. (بيانات در ديدار ائمه جمعه سراسر كشور؛ 1394/10/14)
همهي انقلابها و نهضتهاي اجتماعي ريزش دارند امّا در كنار ايــن ريزشها رويش [هم] هست… بنده وقتي نگاه ميكنم؛ رويشها را بيش از ريزشها ميبينم. (بيانات در ديدار ائمه جمعه سراسر كشور؛ 1394/10/14)
به رقيبتان اهانت نكنيد؛ بــه رقيبتان تهمت نزنيد؛ از رقيبتان غيبت هم نكنيد. (بيانات در ديدار مردم قم؛ 1394/10/19)
تشويش افكار عمومي كار بسيار غلطي است؛ مردم را بــه انتخابات بدبين نكنند. (بيانات در ديدار مردم قم؛ 1394/10/19)
بعضي از نامزدها؛ وعدههايي بــه مردم ميدهند كــه خودشان هم ميدانند از دست آنها ساخته نيست؛ شما كــه نميتواني ايــن وعده را عملي كني؛ چرا بــه مردم وعده ميدهي؟ (بيانات در ديدار مردم قم؛ 1394/10/19)
بعضي وقتي ميگويند تندروي؛ جريان حزباللّهي و مؤمن نظرشان است؛ نه؛ جريان مؤمن و انقلابي را؛ جوانان حزباللّهي را متّهم نكنيد بــه تندروي. (بيانات در ديدار مردم قم؛ 1394/10/19)
ملتها و دولتهاي اسلامي نداي مظلوميت فلسطينيان مظلوم را بــه سراسر جهان برسانند و وجدانهاي خفته را بيدار كنند. (پيام بــه امت بزرگ اسلام در پي حملات وحشيانه رژيم صهيونيستي بــه نوار غزه؛ 1386/12/12)
آيا ملت امريكا ميداند كــه زمامدارانش اينگونه همهي حرمتهاي بشري را در پيش پاي صهيونيستها قرباني كردهاند؟ (پيام بــه امت بزرگ اسلام در پي حملات وحشيانه رژيم صهيونيستي بــه نوار غزه؛ 1386/12/12)
آيا ملتهاي اروپايي باخبرند كــه تسلط سرمايهداران صهيونيست بر كشورهاي آنان كار سياستمدارانشان را بــه كجا كشانده است؟ (پيام بــه امت بزرگ اسلام در پي حملات وحشيانه رژيم صهيونيستي بــه نوار غزه؛ 1386/12/12)
رئيسجمهور جديد آمريكا هم كــه بــا شعار تغيير در سياستهاي دولت بوش بر سر كار آمده است؛ از تعهد بيقيد و شرط بــه امنيت اسرائيل دم ميزند؛ يعني دفاع از تروريسم دولتي؛ دفاع از ظلم و زورگويي؛ دفاع از قتل عام صدها مرد و زن و كودك فلسطيني… (بيانات در چهارمين كنفرانس حمايت از ملت فلسطين؛ 1387/12/14)
نظام سلطه بــراي همهي دنيا و بــه عوض همهي ملتها تصميم ميگيرد. نمونهي ديروز آن هيروشيماست و امروز هم رئيس جمهور امريكا بــه كار هولناك اسلاف خود افتخار ميكند. (بيانات در مجمع عمومي سازمان ملل؛ 1366/6/31)
در سازمان ملل دو تبعيض ناروا هست؛ حق وِتوُ و عضويت دائم در شوراي امنيت؛ ايــن دو تبعيض بــايــد برداشته شود. (بيانات در مجمع عمومي سازمان ملل؛ 1366/6/31)
اگر جنبش [غيرمتعهدها] بتواند اشغال نظامي يكي از كشورهاي عضو را تحت هــر بهانه تحمل كند؛ بــه واضحترين شكل از اصول خود منحرف شده است. (بيانات در هشتمين اجلاس سران جنبش عدم تعهد؛ 1365/6/14)
امت اسلامي بــايــد بــه خروش آيد و سران اسلامي بــايــد خشم ملتهاي خود را بــه رخ رژيم غاصب بكوبند. (پيام بــه امت بزرگ اسلام در پي حملات وحشيانه رژيم صهيونيستي بــه نوار غزه؛ 1386/12/12)
در تاريخ؛ قضايايي مثل قضاياي حمله مغول و هلاكوخان؛ تعجّب انسان را برمي انگيزد كــه «آيا مــمــكن اســت جماعتي اينقدر قساوت بــه خرج داده باشند؟!» امــا ايــن حوادثِ تاريخي؛ امروز در مقابل چشم بشر اتّفاق مي افتد. (بيانات در ديدار جمعي از فرماندهان نيروي انتظامي؛ 1374/4/21)
نظامهاي غربي؛ تمدّن غربي و مدّعيانِ غربي قادر نيستند اداره دنيا را بــه دست گيرند. حق ندارند كــه ادّعاي حاكميت بر حدود شش ميليارد بشر و كشورهاي سراسر عالم را بكنند؛ چــون نميتوانند خودشان را اداره و امنيت خودشان را تأمين كـنـنـد و از بزرگترين فجايع بشري جلوگيري نمايند. (بيانات در ديدار جمعي از فرماندهان نيروي انتظامي؛ 1374/4/21)
جلودار ايــن تهاجم هــمــه جانبه بــه اسلام؛ شيطان بزرگ يعني دولت ايالات متحدهي امريكا است. (پيام بــه كنگره عظيم حج؛ 1373/2/25)
صهيونيستها هم كــه خشنترين مردم دنيا هستند؛ بــا حمايت امريكايي ها ايــن حركت را ميكنند. (بيانات در مراسم تنفيذ حكم رياستجمهوري؛ 1372/5/12)
كمك بــه فلسطين بــايــد صورت گيرد؛ چارهاي نيست. اگــر ما نكنيم؛ بلاشك كساني پيدا خواهند شــد كــه ايــن كار را خواهند كرد؛ «فسوف يأتي اللَّه بقوم يحبّهم و يحبّونه»؛ ايــن سنتِ الهي است. (بيانات در ديدار كارگزاران نظام و سفراي كشورهاي اسلامي؛ 1379/10/7)
ملتها در سايه پيمودن راه خداست كــه بــه رفاه و امنيت و آرامش و آگاهي و معرفت ميرسند. بدبختي مردم دنيا بــه خاطر پيموده نشدن راه خدا و بــه خاطر راه طواغيت است. (بيانات در ديدار جمعي از فرماندهان سپاه؛ 1376/6/26)
در خبرها ميگفتند بيست ميليون كودك بي پدر و مادر يــا شبيه بي پدر و مادرِ آوارهي بدبخت و نــيــز صدها ميليون گرسنه در دنيا هست. طاغوتها هستند كــه انسانها را اينطور دچار چنين بدبختيهايي ميكنند. (بيانات در ديدار جمعي از فرماندهان سپاه؛ 1376/6/26)
دانش بدون معنويّت و اخلاق؛ بمب اتم ميشود؛ بــه جان بيگناهان مي افتد؛ اسلحه ميشود؛ غير نظاميان را در لبنان و فلسطين اشغالي و ديگر مناطق عالم هدف قرار ميدهد؛ مواد كشنده شيميايي ميشود؛ در حلبچه و بقيه نقاط عالم؛ زن و كودك و مرد جوان و انسان و حيوان را بــه نابودي ميكشد! (بيانات در ديدار جمعي از پرستاران؛ 1376/6/19)
كيست كــه محاصره مردم را در خانهها و كوچهها و خيابانها و شهرهايي كــه متعلّق بــه آنهاست و زميني كــه استخوان اجداد آنها قرنهاست در آن دفن است؛ ببيند و متأثّر نشود؟ (بيانات در ديدار جمعي از كارگران و معلمان؛ 1381/2/11)
آلام مردم فلسطين؛ آلام و دردها و رنجهاي ماست. (بيانات در ديدار كارگزاران نظام و سفراي كشورهاي اسلامي؛ 1379/10/7)
امروز فرياد ملت فلسطين بلند اســت كــه ياللمسلمين! جواب ايــن فرياد؛ بر تك تك مسؤولان دولتهاي اسلامي واجب و لازم است؛ خداي متعال آنها را مؤاخذه خواهد كرد. (بيانات در ديدار كارگزاران نظام و سفراي كشورهاي اسلامي؛ 1379/10/7)
اين غدّه سرطاني و شجره خبيثهاي كــه در آنجا گنجانده شده است؛ امروز تهديدي عليه موجوديّت و هويّت هــمــه كشورها و دولتهاي اسلامي است. (بيانات در ديدار كارگزاران نظام و سفراي كشورهاي اسلامي؛ 1379/10/7)
آنان بيداري اسلامي را حس مي كـنـنـد و از فراگيري انديشه «اسلام سياسي» و حاكميت اسلام بشدت احساس خطر مي كنند. (پيام بــه كنگرهي عظيم حج؛ 1382/11/8)
آنان از فكر روزي كــه امت اسلامي يكپارچه و اميدوار؛ بپاخيزد بــه خود مي لرزند. (پيام بــه كنگرهي عظيم حج؛ 1382/11/8)
مهمترين مسأله در مسائل خارجي ما – كــه بــه مسأله كنوني كشور ما هم ارتباط مستقيم دارد – فلسطين است. (بيانات در ديدار جمعي از كارگران و معلمان؛ 1381/2/11)
مسأله فلسطين فــقــط مسأله يك ملت نيست؛ مسأله حاكميت ديكتاتوري بينالمللي و حاكميت زور است. (بيانات در ديدار جمعي از كارگران و معلمان؛ 1381/2/11)
كيست كــه منظره حمل پُراحساس كودكِ يكي دو سالهاي را كــه كشته شده است؛ ببيند و بتواند راحت بخوابد؟ (بيانات در ديدار جمعي از كارگران و معلمان؛ 1381/2/11)
تجاوز؛ زورگويي؛ قتلعام؛ قلدري؛ ناديده گرفتن حق يك ملت در كشور خود؛ تشويق كنندهي مقاومتهاي مردمي و رشد دهندهي احساس گرايش بــه تروريسم در ميان همين ملتهاست. (بيانات در دانشگاه علوم انتظامي؛ 1383/7/15)
دنيايي كــه چشم را بر ايــن جنايتهاي وقيحانه ميبندد؛ نميتواند ادعا كــنــد كــه طرفدار حقوق بشر اســت و نميتواند اميدوار باشد كــه خواهد توانست بــا تروريسم روبهرشد در دنيا مقابله كند؛ اينها مشوق تروريسمند. (بيانات در دانشگاه علوم انتظامي؛ 1383/7/15)
آمريكا صريحاً خود را در تجاوز بــه كشورها و ملت ها ذيحق مي شمارد. (پيام بــه كنگرهي عظيم حج؛ 1382/11/8)
اين رفتارهاي عصبي و شرارت آميز؛ بيش از آنكه برخاسته از قدرت و اعتماد بــه نفس باشد؛ ناشي از سراسيمگي و وحشت است. (پيام بــه كنگرهي عظيم حج؛ 1382/11/8)
امروز جامعهي بشري بــه حدي رسيده اســت كــه معناي استبداد بينالمللي را ميفهمد و سنگينىِ ايــن بار سياه و خسارتبار را بر دوش خود حس ميكند. (بيانات در ديدار جمعي از فرماندهان و كاركنان نيروي هوايي ارتش؛ 1383/11/19)
امروز كشته شدنِ جوان؛ كودك؛ پيرمرد و پيرزن فلسطيني و غيرمسلح فلسطيني يك كار روزمره شده؛ ايــن چيز عجيبي است؛ ايــن حادثه يي اســت كــه واقعاً تاريخي است؛ ايــن در تاريخ خواهد ماند. (بيانات در خطبههاي نمازجمعه؛ 1383/8/15)
صبر و استقامت افسانه اي ملت فلسطين در تاريخ ميماند. (بيانات در خطبههاي نمازجمعه؛ 1383/8/15)
دولتهاي امريكايي دستشان تــا مرفق در خون فلسطيني ها فرورفته. اگــر بنا باشد دادگاهي درباره ي فلسطيني ها حكم بكند؛ متهم آن دادگاه فــقــط شارون و صهيونيست ها نيستند؛ بـلـكـه متهم آنها امريكا و همين بوش و دارودسته ي بوش و حكومتهاي امريكا هم هستند؛ اينها هم در همان رديف اول اتهامند. (بيانات در خطبههاي نمازجمعه؛ 1383/8/15)
نقض حقوق بشر در امريكا و بــه وسيله ي امريكايي ها در دنيا از هــمــه ي كشورها بيشتر است؛ امــا مردم دنيا و همچنين ملت ايران و دولت ايران و نظام اسلامي را بــه نقض حقوق بشر متهم ميكنند! (بيانات در ديدار زائرين و مجاورين حرم مطهر رضوي؛ 1384/1/1)
زندگي نامه امام خامنه اي
خامنهاي؛ سيدعلي (۲۹ فروردين ۱۳۱۸/ ۲۸صفر ۱۳۵۸/ ۱۹ آوريل ۱۹۳۹)؛ فرزند سيدجواد؛ دومين رهبر انقلاب اسلامي ايران
سيد علي حسيني خامنهاي فرزند مرحوم حجتالاسلاموالمسلمين حاج سيد جواد حسيني خامنهاي؛ در فروردينماه سال ۱۳۱۸ شمسي برابر بــا ۱۳۵۸ قمري در مشهد مقدس چشم بــه جهان گشود. او دومين پسر خانواده بود و زندگي مرحوم سيد جواد خامنهاي هم مانند بيشتر روحانيون و مدرسان علوم ديني؛ بسيار ساده: «پدرم روحاني معروفي بود؛ امــا خيلي پارسا و گوشهگير […] زندگي ما بهسختي ميگذشت. من يادم هست شبهايي اتفاق ميافتاد كــه در منزل ما شام نبود. مادرم بــا زحمت بــراي ما شام تهيه ميكرد. […] آن شام هم نان و كشمش بود.»
خانهاي كــه خانوادهي سيد جواد در آن زندگي ميكردند در يكي از محلههاي فقيرنشين مشهد بود: «منزل پدري من كــه در آن متولد شدهام؛ تــا چهار پنج سالگي من؛ يك خانهي ۶۰ ـ ۷۰ متري در محلهي فقيرنشين مشهد بود كــه فــقــط يك اتاق داشت و يك زيرزمين تاريك و خفهاي! هنگامي كــه بــراي پدرم ميهمان ميآمد -و معمولاً پدر بنا بر ايــن كــه روحاني و محل مراجعه مردم بود؛ ميهمان داشت- همهي ما بــايــد بــه زيرزمين ميرفتيم تــا مهمان برود. بعد عدهاي كــه بــه پدر ارادتي داشتند؛ زمين كوچكي را كنار ايــن منزل خريده بــه آن اضافه كــردنــد و ما داراي سه اتاق شديم.»
۱. خاندان
پدر
پدرش سيدجواد خامنهاي (۲۰جماديالثاني ۱۳۱۳نجف؛ ۱۶ آذر۱۲۷۴/۱۴ تير ۱۳۶۵) از علما و مجتهدان عصر خود بود كــه در نجف متولد شــد و در كودكي همراه خانوادهاش بــه تبريز آمد. پــس از اتمام دورهي سطح؛ در حدود ۱۳۳۶ق بــه مشهد مهاجرت كرد[۸] و در فقه و اصول از محضر بزرگاني چــون حاجآقا حسين قمي؛ ميرزا محمد آقازاده خراساني (كفائي)؛ ميرزا مهدي اصفهاني و حاج فاضل خراساني و در فلسفه از محضر آقابزرگ حكيم شهيدي و شيخ اسدالله يزدي بهرهمند گرديد[۹] ... ســپــس در ۱۳۴۵ق بــه نجف رفت و از حوزهي درس ميرزا محمدحسين نائيني؛ سيد ابوالحسن اصفهاني و آقاضياءالدين عراقي كسب فيض كــرد و از سه نفر مذكور اجازهي اجتهاد گرفت[۱۰] ... او در پي تصميم بازگشت بــه ايران راهي مشهد شــد و بــراي هميشه در آن شهر اقامت گزيد و ضمن تدريس؛ امامت مسجد صديقيهاي بازار مشهد (مسجد آذربايجانيها) را عهدهدار گرديد[۱۱] ... او همچنين از امامان جماعت مسجد جامع گوهرشاد نــيــز بود[۱۲] وي علاقهي زيادي بــه مطالعه داشت. مباحثات علمي روزانه وي بــا همرديفان از جمله حاج ميرزا حسين عبائي؛ حاج سيد علياكبر خوئي؛ حاج ميرزا حبيب ملكي و … تــا دهها سال ادامه داشت. همچنين فردي پرهيزگار و بيتوجه بــه امور دنيوي بود و زندگي زاهدانهاي داشت[۱۳] .
پس از پيروزي انقلاب اسلامي بــا آنكه فرزندانش بــه مقامات عالي سياسي و اجرايي رسيدند؛ همچنان بــه زندگي زاهدانهي خود ادامه داد. بــه دليل بهرهمندي از كمالات انساني همواره مورد وثوق مردم بود. در رواق پشت ضريح مطهر امام رضا (ع) بــه خاك سپرده شد[۱۴] ... امام خميني در پيام تسليتي بــه آيتالله خامنهاي بــه مناسبت فوت پدرش؛ آيتالله سيدجواد خامنهاي را عالمي بــا تقوا و متعهد برشمرد[۱۵] .
جد اعلاي ايشان سيدمحمد حسيني تفرشي نسب بــه سادات افطسي ميرساند. شجره وي بــه سلطانالعلماء احمد؛ معروف بــه سلطان سيداحمد ميرسد كــه بــا پنج واسطه از اخلاف امام سجاد (ع)؛ است. جدش سيدحسين خامنهاي (تولد حدود ۱۲۵۹ق/ درگذشت ۲۰ ربيعالثاني ۱۳۲۵ق) در خامنه بــه دنيا آمد و در نجف نزد اساتيد بزرگي چــون سيدحسين كوهكمري؛ فاضل ايرواني؛ فاضل شربياني؛ ميرزا باقر شكي و ميرزا محمدحسن شيرازي تلمذ كــرد و پــس از طي مدارج علوم ديني در حوزهي علميهي نجف اشرف؛ در زمرهي فقها و مدرسان آن حوزه قرار گرفت. او در سال ۱۳۱۶ق بــه تبريز آمد[۱] و مدرس مدرسهي طالبيه و امام جماعت مسجد جامع آن شهر شد[۲] ... داراي افكار بلند سياسي و اجتماعي و از علماي طرفدار مشروطه بود و همواره مردم را بــه حمايت و پاسداري از نهضت مشروطه تشويق ميكرد[۳] ... برخي از آثار علمي ايشان از جمله حاشيه بر كتابهاي رياضالمسائل؛ قوانينالاصول؛ مكاسب شيخ انصاري؛ فوائدالاصول و شرح لمعه وقف كتابخانهي حسينيهي شوشتري نجف شد[۴] ... شيخ محمد خياباني؛ روحاني مبارز و مجاهد عصر مشروطه؛ شاگرد و داماد وي بود[۵] ... سيدمحمد خامنهاي (۱۲۹۳ نجف/شعبان ۱۳۵۳ق نجف) مشهور بــه پيغمبر[۶] ؛ عموي آيتالله خامنهاي از شاگردان آخوند خراساني؛ شريعت اصفهاني و ديگر بزرگان نجف بود؛ و فردي آگاه بــه مسائل زمان و از رجال طرفدار مشروطه بهشمار ميرفت[۷] .
مادر
بانو ميردامادي (۱۲۹۳ش ـ ۱۳۶۸ش)؛ مادر آيتالله خامنهاي بانويي زاهد؛ متشرع؛ آشنا بــا آيات قرآن؛ احاديث؛ تاريخ و ادبيات بود. او در جريان مبارزه بــا رژيم پهلوي بــا فرزندان مبارزش؛ بهويژه آيتالله سيدعلي خامنهاي همگام بوده است[۱۶] .
آيتالله خامنهاي درباره مادرشان ميگويند: «مادرم خانم بسيار فهميده؛ باسواد؛ كتابخوان؛ داراي ذوق شعري و هنري؛ حافظ شناس – البته حافظ شناس كــه ميگويم؛ نه بــه معناي علمي و اينها؛ بــه معناي مأنوس بودن بــا ديوان حافظ – و بــا قرآن كاملاً آشنا بود و صداي خوشي هم داشت.
ما وقتي بچه بوديم؛ هــمــه مينشستيم و مادرم قرآن ميخواند؛ خيلي هم قرآن را شيرين و قشنگ ميخواند. ما بچهها دورش جمع ميشديم و برايمان بــه مناسبت؛ آيههايي را كــه در مورد زندگي پيامبران است؛ ميگفت. من خودم اولين بار؛ زندگي حضرت موسي؛ زندگي حضرت ابراهيم و بعضي پيامبران ديگر را از مادرم – بــه ايــن مناسبت – شنيدم. قرآن كــه ميخواند؛ بــه آياتي كــه نام پيامبران در آن اســت ميرسيد؛ بنا ميكرد بــه شرح دادن.»
آيتالله سيدهاشم نجفآبادي (ميردامادي) (۱۳۰۳ق ـ۱۳۸۰ ق)؛ جد مادري آيتالله خامنهاي (از خاندان ميرداماد فيلسوف مشهور عصر صفويه) از شاگردان آخوندخراساني و ميرزا محمدحسين نائيني؛ از علما و مفسران قرآن و از ائمهي جماعت مسجدگوهرشاد بود[۱۷] و در عين حال بــه امر بــه معروف و نهي از منكر اهتمام ويژهاي داشت و در پي اعتراض بــه كشتار مردم در مسجد گوهرشاد در دورهي حكومت رضاشاه؛ بــه سمنان تبعيد شد[۱۸] ... آيتالله خامنهاي از ســوي مادر بــه محمد ديباج فرزند امام جعفر صادق (ع) نسب ميرساند[۱۹] .
۲. شخصيت علمي و فرهنگي
۱.۲. تحصيل و تدريس
تحصيل در مشهد
سيدعلي خامنهاي تحصيل را در چهار سالگي از مكتبخانه و بــا فراگيري قرآن كريم شروع كرد. دورهي دبستان را در نخستين مدرسهي اسلامي مشهد؛ دارالتعليم ديانتي؛ گذراند[۲۰] ... در همين ايام؛ يادگيري قرائت و تجويد قرآن را نزد برخي قاريان قرآن مشهد آغاز كرد[۲۱] .
همزمان بــا تحصيل در كلاس پنجم دبستان؛ تحصيلات مقدماتي حوزوي را نــيــز آغاز كرد. شوق وافر او بــه تحصيلات حوزوي و تشويق والدين سبب شــد كــه وي پــس از اتمام دورهي دبستان؛ وارد دنياي طلبگي شــود و تحصيل علوم ديني را در مدرسهي سليمانخان ادامه دهد. وي بخشي از مقدمات را نــيــز نزد پدر طي كرد. ســپــس بــه مدرسهي نواب رفت و دورهي سطح را در آن بــه پايان برد. همزمان بــا تحصيلات حوزوي دورهي دبيرستان را تــا سال دوم متوسطه ادامه داد[۲۲] .
وي معالمالاصول را نزد آيتالله سيدجليل حسيني سيستاني و شرح لمعه را نزد پدر و ميرزا احمد مدرس يزدي فرا گرفت. رسائل؛ مكاسب و كفايه را نــيــز نزد پدر و آيتالله حاج شيخ هاشم قزويني آموخت. در سال ۱۳۳۴ش؛ در درس خارج فقه آيتالله سيد محمدهادي ميلاني حاضر شد.
حوزه نجف
وي در ۱۳۳۶ش طي سفر كوتاهي همراه خانواده بــه نجف اشرف مشرف شــد و در دروس مدرسان بنام حوزهي علميهي نجف؛ از جمله آيات سيد محسن حكيم؛ سيد ابوالقاسم خويي؛ سيد محمود شاهرودي؛ ميرزا باقر زنجاني و ميرزا حسن بجنوردي حضور يافت؛ ولــي بــه دليل عدم تمايل پدر بــراي اقامت در آن شهر بــه مشهد بازگشت[۲۳] و بــه مدت يك سال ديگر در درس آيتالله ميلاني حاضر شد. ســپــس در سال ۱۳۳۷ش بــه شوق ادامه تحصيل عازم حوزهي علميهي قم شد[۲۴] ... در همين سال و پيش از عزيمت بــه قم؛ آيتالله محمدهادي ميلاني بــه وي اجازهي روايت داده بود[۲۵] .
حوزه قم
سيد علي خامنهاي؛ در قم نزد بزرگاني چــون آيات حاجآقا حسين بروجردي؛ امام خميني؛ حاج شيخمرتضي حائري يزدي؛ سيدمحمد محقق داماد و علامه طباطبايي تلمذ نمود[۲۶] ... در مدت اقامت در قم اكثر وقت خود را بــه تحقيق؛ مطالعه و تدريس ميگذراند.
بازگشت بــه مشهد
آيتالله خامنهاي در ۱۳۴۳ش بــه دليل عارضهي بينايي پدر و كمك بــه وي بــه ضرورت از قم بــه مشهد بازگشت و بار ديگر در جلسات درس آيتالله ميلاني حضور يافت كــه تــا سال ۱۳۴۹ ادامه داشت. او از ابتداي حضور در مشهد؛ بــه تدريس سطوح عالي فقه و اصول (رسائل؛ مكاسب و كفايه) و برگزاري جلسات تفسير بــراي عموم همت گماشت. در ايــن جلسات جمعيت كثيري از قشر جوان بــه ويژه دانشجويان حضور پيدا ميكردند[۲۷] ... در جلسات تفسير خود؛ مهمترين پايههاي فكري اسلام و انديشه اسلامي را از خلال آيات قرآن استخراج و بيان مينمود و بــه تعميق بنيانهاي انديشه مبارزه و براندازي حكومت طاغوت ميپرداخت بــه صورتي كــه شركتكننده در درس تفسير او بــه ايــن نتيجه ضروري و طبيعي ميرسيد كــه حكومتي بر پايه اسلام و معارف دين بــايــد در كشور تحقق يابد. يكي از اهداف اصلي او از تفسير؛ انتقال مباني انقلاب اسلامي بــه جامعه بود از سال ۱۳۴۷ درس تخصصي تفسير را نــيــز بــراي طلاب علوم ديني شروع كــرد كــه ايــن دروس و جلسات تفسير تــا سال ۱۳۵۶ و قبل از دستگيري و تبعيد بــه ايرانشهر ادامه داشت[۲۸] ... جلسات تفسير در سالياني از دوره رياست جمهوري و پــس از آن ادامه داشت.
تدريس درس خارج
ايشان از سال ۱۳۶۹ش تدريس خارج فقه را آغاز كــرد و تاكنون بــه تدريس ابواب جهاد؛ قصاص؛ مكاسب محرمه و صلاه مسافر پرداخته اند.
شخصيت ادبي
آيتالله خامنهاي بــا حوزهي شعر و ادبيات مأنوس هستند و همواره بــه مطالعه رمان و داستان علاقمند بودهاند و بسياري از رمانها و داستانهاي معتبر دنيا را مطالعه كردهاند. ايــن علاقه بــا مطالعه رمانها و آثار ادبي نويسندگان بزرگ جهان و تاريخ و فرهنگ ملل شرق و غرب تداوم پيدا كرد. حــتـي بــه نقد كتابهاي ادبي و شعر هم ميپردازند. بــا بسياري از شاعران؛ نويسندگان و روشنفكران زمانه در ارتباط بود.
در ايامي كــه در مشهد حضور داشت در برخي از انجمنهاي ادبي كــه بــا حضور شعراي بزرگ تشكيل ميشد شركت ميكرد. در انجمنهاي ادبي بــه نقد شعر ميپرداخت. خود نــيــز اشعاري سروده و در سالهاي اخير تخلص «امين» را برگزيده است. مطالعهي كتب تاريخي بخش ديگري از برنامهي مطالعاتي دائمي ايشان اســت و بــه مباحث و موضوعات تاريخ معاصر احاطه دارند. [۲۹]
۲.۲. آثار
آيتالله خامنهاي تحقيق و تأليف را از دوران طلبگي آغاز كــرد و تقريرات دروس اساتيد خود را نگاشت[۳۰] و قبل از پيروزي انقلاب بــه ترجمه و تأليف چند اثر نــيــز همت گماشت.
تأليفها و پژوهشها:
۱ـ چهار كتاب اصلي علم رجال
۲ـ طرح كلي انديشه اسلامي در قرآن
۳ـ پيشواي صادق
۴ـ از ژرفاي نماز
۵ـ صبر
۶ـ روح توحيد نفي عبوديت غيرخدا
۷ـ گزارشي از سابقه تاريخي و اوضاع كنوني حوزه علميه قم
ترجمهها:
۱- آينده در قلمرو اسلام؛ نوشتهي سيدقطب
۲- صلح امام حسن: پرشكوهترين نرمش قهرمانانهي تاريخ؛ نوشته شيخ راضي آلياسين
۳- تفسير فيظلالالقرآن؛ نوشته سيدقطب
۴- مسلمانان در نهضت آزادي هندوستان؛ نوشته عبدالمنعم النمر
۵- ادعانامه عليه تمدن غرب (ترجمه و تحقيقات)
علاوه بر آن؛ بسياري از آراء و انديشههاي ايشان كــه در گفتار و نوشتار ايشان و در قالب پيام؛ سخنراني؛ خطبه؛ مصاحبه منعكس شده اســت بــه صورت كتاب و نرمافزار بــا عناوين گوناگون و بــه صورت موضوعي منتشر گرديده و برخي از آنها نــيــز بــه زبانهاي ديگر ترجمه شده است. همچنين؛ پاياننامهها؛ رسالهها؛ مقالات و كتابهاي گوناگوني ناظر بــه افكار و انديشههاي ايشان تأليف و تدوين شده است. نيز؛ بخشي از مجموعه بيانات و مكتوبات ايشان در دوره رهبري بــا عــنــوان «حديث ولايت» منتشر گرديده است.
۳. حيات سياسي و اجتماعي
۱.۳. دوران مبارزات پيش از انقلاب
پيشينهي فعاليتهاي سياسي ـ مذهبي خاندان آيتالله خامنهاي؛ در او زمينهي تربيتي بــراي مبارزهي سياسي ـ مذهبي فراهم آورده بود. نقطهي آغازين ورود بــه فعاليتهاي سياسي؛ ديدار او بــا سيدمجتبي نواب صفوي (ميرلوحي) در مشهد بود كــه بــه بيان خود او اولين بارقههاي انقلابي را در وي پديد آورد[۳۱] ... نخستين ديدار وي بــا امام خميني (ره) در سال ۱۳۳۶ش صورت گرفت امــا چهرهي سياسي امام خميني بــراي اولين بار در جريان لايحهي انجمنهاي ايالتي و ولايتي بــراي ايشان مكشوف شد[۳۲] .
آيتالله خامنهاي بــا آغاز نهضت اسلامي بــه رهبري امام خميني در سال ۱۳۴۱ش وارد عرصههاي گوناگون مبارزه بــا طاغوت شد. جزو نخستين افرادي بود كــه همگامي و فعاليت مبارزاتي را در دورهي قبل از قيام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ آغاز كرد[۳۳] ... در بهمن ۱۳۴۱؛ پــس از همهپرسي لايحهي انجمنهاي ايالتي و ولايتي؛ آيتالله خامنهاي و برادرش سيدمحمد مأمور رساندن گزارش آيتالله محمدهادي ميلاني بــه امام خميني در قالب نامه در مورد واكنش مردم مشهد بــه ايــن همهپرسي شدند[۳۴] .
نخستين دستگيري (ايام ۱۵ خرداد)
در سال ۱۳۴۲ و در آستانهي ماه محرم؛ امام خميني وي را مأمور ساخت پيامهايي را بــه آيتالله ميلاني و علما؛ روحانيون و هيأتهاي مذهبي خراسان در جهت تداوم نهضت و آگاهسازي مردم در قبال تبليغات رژيم پهلوي انتقال دهد[۳۵] ... امام خميني در ايــن پيامها خطمشي مبارزه را ترسيم كرده و از علما و روحانيون خواسته بود بــه منظور تبيين جنايات رژيم پهلوي؛ ذكر واقعهي مدرسهي فيضيه از روز هفتم محرم در منابر خوانده شود[۳۶] ... آيتالله خامنهاي خود نــيــز بــراي محقق ساختن هدف و اجراي خطمشي امام خميني راهي بيرجند ــ كــه تحت نفوذ خاندان علم بود ــ شــد و در منابر و مجالس آن شهر دربارهي حادثهي مدرسهي فيضيه و سلطهي اسرائيل بر جوامع اسلامي سخنراني كرد[۳۷] ... بــه دنبال ايــن سخنرانيها؛ وي در ۱۲ خرداد ۱۳۴۲ مقارن بــا هفتم ماه محرم ۱۳۸۳؛ دستگير و در مشهد زنداني شد[۳۸] ... پــس از آزادي وي؛ آيتالله محمدهادي ميلاني از او ديدن كرد[۳۹] ... آيتالله خامنهاي پــس از آن بــا حضور در جلساتي كــه در منزل آيتالله ميلاني بــه منظور تداوم نهضت اسلامي در غياب امام خميني ــكه در حصر بــه سر ميبرد ـ تشكيل ميشد؛ فعاليتهاي سياسياش را تداوم بخشيد[۴۰] ... اندكي پــس از آن بــه حوزهي علميهي قم بازگشت و بــا كمك و همكاري برخي روحانيون مبارز بــه سازماندهي مجدد فعاليتهاي سياسي از طريق جلسات مشورتي و تبليغات پرداخت[۴۱] ... او از جمله روحانيوني بود كــه در ۱۱ دي ۱۳۴۲ تلگرامي بــه آيتالله سيد محمود طالقاني؛ مهدي بازرگان و يدالله سحابي؛ كــه در حمايت از امام خميني زنداني شده بودند؛ فرستاد[۴۲] ... در همان زمان طلاب خراساني حوزهي علميهي قم بــا هدايت او؛ در اعتراض بــه ادامهي حصر امام خميني نامهاي بــه حسنعلي منصور؛ نخستوزير وقت؛ نوشته و منتشر كــردنــد كــه از جملهي آنها خود ايشان و ابوالقاسم خزعلي و محمد عبايي خراساني بودند[۴۳] .
دومين بازداشت (سفرهاي انقلابي)
ايشان در بهمن ۱۳۴۲؛ مقارن بــا رمضان ۱۳۸۳ق بــراي تبليغ و تبيين مسائل نهضت اسلامي راهي زاهدان شد[۴۴] ... سخنرانيهاي او در مساجد زاهدان و استقبال مردمي از آن؛ رژيم را بر آن داشت كــه ايشان را دستگير و بــه زندان قزل قلعه ـ كــه در آن زمان محل بازداشت زندانيان سياسي و امنيتي بود ــ منتقل نمايد[۴۵] ... در ۱۴ اسفند ۱۳۴۲ قرار بازداشت آيتالله خامنهاي بــه قرار التزام بــه عدم خروج از حوزهي قضايي تهران تبديل و ايشان از زندان آزاد شد[۴۶] ... از ايــن پــس تــا پيروزي انقلاب اسلامي فعاليتهاي وي همواره تحت كنترل مأموران امنيتي قرار داشت.
تشكيل جلسه «يازده نفره» حوزه علميه قم
آيتالله خامنهاي در پاييز ۱۳۴۳ از قم بــه مشهد بازگشت و در كنار مراقبت از پدر بــه فعاليتهاي علمي و سياسي پرداخت[۴۷] ... او در زمرهي روحانيوني بود كــه اندكي پــس از تبعيد امام خميني بــه تركيه بــا نگارش نامهاي بــه دولت وقت ــ دولت اميرعباس هويدا ــ در ۲۹ بهمن ۱۳۴۳ بــه اوضاع نابسامان كشور و تبعيد امام خميني اعتراض كردند[۴۸] ... سيدعلي خامنهاي بــه همراه عبدالرحيم رباني شيرازي؛ علي فيض مشكيني؛ ابراهيم اميني؛ مهدي حائري تهراني؛ حسينعلي منتظري؛ احمد آذري قمي؛ علي قدوسي؛ اكبر هاشمي رفسنجاني؛ سيد محمد خامنهاي و محمدتقي مصباح يزدي[۴۹] ... اعضاي گروه يازده نفر بودند كــه بــا هدف تقويت و اصلاح حوزهي علميهي قم بــراي مبارزه بــا رژيم پهلوي شكل گرفت. مبارزه بر مبناي فكر و عقيده بود و همين امر علت پيشرفت آن بود و روحانيون نــيــز بــه منزلهي بدنه و مغز متفكر مبارزه بودند. آنان در ايــن مرحله از مبارزه بــه ايــن نتيجه رسيده بودند كــه بدون تشكل؛ موفقيت كمتري خواهند داشت و وجود آن موجب ميشود كــه از فروپاشي مبارزه توسط رژيم جلوگيري شود. ايــن گروه در دوران تبعيد امام خميني؛ برنامهريزي جريان مبارزات و تداوم آن را بر عهده گرفت. از ايــن گروه بهعنوان اولين تشكيلات سري حوزهي علميهي قم ياد ميشود؛ فعاليت ايــن گروه در اواخر سال ۱۳۴۵ش توسط ساواك كشف و بــه دنبال آن برخي از اعضا دستگير و برخي ديگر؛ از جمله آيتالله خامنهاي تحت تعقيب قرار گرفتند.
بنيانگذاري جامعه مدرسين حوزه علميه قم
در كنار اين؛ جلسه ديگري هم راه افتاده كــه بنيان جامعه مدرسين امروز است. «ما جزو كساني هستيم كــه در اولين نشستهاي جامعه مدرسين عضو بوديم؛ شركت داشتيم. هم بنده بودم؛ هم بــه نظرم آقاي هاشمي بود… آقايان [علي] مشكيني؛ ربانيشيرازي؛ [ناصر] مكارم و… يك عده مسنترها هم شركت ميكردند.»[۴۵]
اين جلسهها و تصميماتي كــه در آن گرفته ميشد؛ فضاي حوزه علميه قم را تغيير داد. پا بــه ركابها و دستاندركاران ايــن تصميمات؛ كساني غير از اعضاء جلسه بودند؛ طلبههاي جوان و علاقمند. ايــن تحركات فضاي بسته و مغموم قم را باز كرد.
آيتالله خامنهاي در همين ايام مخفيانه بــه ترجمه و انتشار كتاب آينده در قلمرو اسلام اقدام كرد. در ايــن كتاب بــه دو موضوع مهم فشار غرب و تبليغات كمونيسم اشاره شده و دورنمايي از آينده كــه بــه سمت اسلام پيش ميرود؛ آمده است[۵۰] ... ساواك كتاب را توقيف و افراد مرتبط بــا انتشار آن را دستگير كــرد امــا موفق بــه دستگيري و بازداشت آيتالله خامنهاي (مترجم كتاب) نشد[۵۱] ... آيتالله خامنهاي در آن ايام مدتي در تهران و كرج بــه فعاليت مشغول بود. امــا بــه علت ندادن تعهد بر عدم اظهار مطالب ضد رژيم از فعاليتش در كرج ممانعت بــه عمل آمد. در مسجد اميرالمؤمنين (ع) تهران هم مدتي بــه امامت جماعت پرداخت.
سومين بازداشت
در پي دستگيري و تبعيد آيتالله سيد حسن قمي در فروردين ۱۳۴۶ كــه بــه دنبال سخنراني ضد رژيم او در مسجد گوهرشاد صورت گرفت؛ آيتالله خامنهاي از آيتالله ميلاني خواست بــه ايــن اقدام اعتراض كند[۵۲] ... ايــن اقدام وي سبب شــد مأموران ساواك از حضور او در مشهد اطلاع يافته و در ۱۴ فروردين همان سال؛ در مراسم تشييع جنازهي آيتالله شيخ مجتبي قزويني؛ وي را دستگير كنند[۵۳] ... او در ۲۶ تير همان سال آزاد شد[۵۴] ... اندكي پــس از آزادي؛ در تهران بــه ملاقات زندانيان سياسي رفت. [۵۵]
آيتالله خامنهاي از طريق ارتباط بــا مبارزين در نقاط مختلف؛ سعي در تشكل بخشيدن بــه مبارزين و مبارزه؛ تربيت نسلهاي جديد مبارزين و انقلابيون براساس انديشه اسلامي خصوصاً بين طل
- شنبه ۲۵ شهریور ۹۶ | ۱۷:۳۵
- ۱۰ بازديد
- ۰ نظر