منوچهر مطيعي تهراني درباره تعبير خواب پول مي گويد :
پول در خواب خوب نيست همان قدر كه به چشم عده اي در بيداري خوب است. در بيداري داشتن پول زياد هم موجب رفاه است و هم علتي براي نشان دادن تشخص و بزرگي اما در خواب درست عكس اين است و داشتن پول چه اندك و چه بسيار نشان ابتلا و گرفتاري از نوع كثيف آن است. پول خرد و سكه غم و غصه كوچك است از آن نوع كه روزانه براي ما پيش مي آيد و چه بسا شب هنگام فراموش مي كنيم ولي پول به طور كلي نشان دهنده ناراحتي هائي است كه پيش مي آيد و زندگي انسان را زشت و نامطلوب مي كند. در مورد مسكوك طلا به حرف (ط) كلمه طلا مراجعه كنيد. اينجا فقط سكه هاي رايج و اسكناس مورد نظر است كه مجموعا پول مي شناسيم.
چنان چه در خواب ببينيد كه مقدار زيادي پول مقابل خود ريخته ايد و سرگرم شمارش آن هستيد خواب شما مي گويد كه در آينده گرفتاري هائي براي شما پيش مي آيد. چنان چه از كسي پولي گرفتيد آن شخص براي شما دردسر درست مي كند و اگر خودتان به كسي پول داديد شما براي او ناراحتي هائي را به وجود مي آوريد كه شايد خودتان هم نمي خواستيد. روي هم رفته پول و چرك و ابتلا و بد بختي است و اگر در كتاب هاي تعبير چيز ديگري جز اين نوشته شده باشد به نظر من درست نيست چون آن چه در اين كتاب آمده غير از نقل قول ها همه مبتني بر تجربه است.
چه شخصي و چه تجربيات ديگران كه موثق و معتمد هستند و بودند. براي مثال اين خواب را نقل مي كنم كه نمونه خوبي براي اثبات نظر بالا است. دو نفر دوست قديمي يك ملك مشاع داشتند. اين باغ بزرگي بود كه از يك ضلع به مزارع شهريار كرج متصل مي شد. موردي پيش آمد كه يكي از دو رفيق قديمي و شريك ملكي كه خويشاوندي هم داشتند تصميم گرفت سهم خودش را بفروشد. خريدار حاظر نبود ملك مشاع را بخرد. در مورد تفكيك هم مشكلات ثبتي وجود داشت.
قرار شد يكي از دو دوست صميمي سهم دوست ديگر را بخرد و بعد يك جا به خريدار سوم بفروشد. بر سر همين بين دو دوست و دو شريك و دو خويشاوند اختلاف افتاد و دعوا شد و كارشان به نزاع خانوادگي رسيد.
شبي يكي از آن ها در خواب ديد كه دوست و شريكش كه حالا با هم قهر بودند و به خانه او آمده و يك صندوق پول آورده كه فلاني بيا اين پول را بگير و سهم خودت را به من بده. صبح كسي كه خواب ديده بود خواب خود را براي خانم آتيانوس تعريف كرد و تعبير خواست. او گفت (دوستت به تو تهمت مي زند و گرفتاري بزرگي براي تو به وجود مي آورد) سه روز بعد اتومبيل مسروقه را در مدخل باغي متعلق به همان مرد بيننده خواب يافتند و او را كه صاحب باغ بود به اتهام سرقت اتومبيل و همه چيزهائي كه در آن بوده بازداشت كردند. سه چهار ماه طول كشيد تا او توانست ثابت كند كه دزد اتومبيل نيست و اصلا دزد نمي تواند باشد.
در اين فاصله مجبور شد سهم باغش را هم به شريكش بفروشد. سال بعد كه سرو صدا ها خوابيد و موضوع تقريبا فراموش شده بود آشكار شد كه شريكش اين توطئه را ترتيب داده و به وسيله پسرش اتومبيلي را دزديده و در مدخل باغ او گذاشته بودند. هدف از نقل اين ماجرا اين است كه بدانيم پول نشان ابتلا و گرفتاري است و تعبيري كه خانم آتيانوس يوناني كرد چه قدر درست و دقيق بود.
- شنبه ۰۹ مرداد ۹۵ | ۱۹:۴۱
- ۴ بازديد
- ۰ نظر