بيوگرافي اميرحسين رستمي
نام : امير حسين
نام خانوادگي : رستمي
تاريخ تولد : 1354/11/12
همسر : پوراندخت الستي
فرزند : يك پسر به نام ارشيا
اميرحسين رستمي متولد 12 بهمن 1354 است.
اميرحسين رستمي در سال 1378 با خانم پوراندخت الستي ازدواج كرد و يك پسر به نام ارشيا دارد.
او از سال 1377 كار خود را در عرصه بازيگري با فيلم هزاران ستاره به كارگرداني رامبد جوان آغاز كرد.
پس از آن در اسپاگتي در هشت دقيقه كه آن هم ساخته رامبد جوان بود بازي كرد.
تئاتر
1391 كلمه سكوت كلمه
1391 كمي بالاتر
1393 سيستم گرون هلم
سينمايي
1384 اسپاگتي در هشت دقيقه
1385 رئيس
1385 فقط چشماتو ببند
1386 خاك آشنا
1387 شاه كليد
1388 ريسمان سبز
1388 چاه ديو
1389 مهاجر
1389 زنان ونوسي، مردان مريخي
1389 يك عاشقانه ي ساده
1390 سورپرايز
1390 بوسيدن روي ماه
1391 زن. مرد. زندگي…
1391 عمليات مهد كودك
سريال تلويزيوني
1377 هزاران ستاره
1386 مرد هزار چهره
1389 آسمان هميشه ابري نيست
1389 نون و ريحون
1388 وضعيت سفيد
1388 شمس العماره
1389 سه، پنج، دو
1391 يه تيكه زمين
1391 دختران حوا
1391 همسايه ها
1392 پژمان
1392 دودكش
1393 آخرين بازي
مصاحبه اميرحسين رستمي
چه سالي ازدواج كرديد؟
_ سال ۷۷ عقد و سال ۷۸ ازدواج كردم
كم سن و سال بوديد كه وارد زندگي مشترك شديد؟
_ ۲۴ ساله بودم ، بعد از اينكه دانشگاهم تمام شد ازدواج كردم.
قصد ازدواج داشتيد يا پيش آمد؟
_ من از 17 ، 18 سالگي قصد ازدواج داشتم ( با خنده ) چون آدمي نيستم كه بتوانم تنهايي زندگي كنم. من از سه چيز مي ترسم : تنهايي ، ارتفاع و هواپيما . حتي در نوجواني زياد اهل بيرون رفتن و بازيگوشي نبودم.
تك فرزند هستيد؟
_ يك خواهر بزرگ تر از خودم دارم ، زياد با هم خوب نبوديم چون طرز فكر جا افتاده اي داشت ولي من اينطور نيستم.
ارتباطتان با پدر و مادرتون چطور بود؟
_ تا ۱۷,۱۸ سالگي به مادرم وابسته بودم و بعد از آن برعكس شد. حس كردم پدرم را خيلي دوست دارم و دلم براش تنگ مي شود.
با همسرتان خانم پوراندخت الستي چطور آشنا شديد؟
_ از طريق يكي از دوستان دانشگاهي ام به يكديگر معرفي شديم.
خانواده چقدر براي ازدواج حمايتتان كردند؟
_ خانواده موافق اكثر تصميم هاي من بودند. غير از سفر رفتن كه تكروي مي كردم و سفر مي رفتم تا درس بخوانم و … . خانواده براي ازدواج برنامه ريزي ديگري داشتند و يكي از آنها اين بود كه دوست داشتند با فاميل ازدواج كنم. در مورد ازدواجم خوب و بد ماجرا را به خودم سپردند و خدايا شكر با همسرم و پسرم خوشبختم.
چقدر براي ترك دنياي تجرد و ورود به دنياي تاهل آمادگي داشتيد؟
_ آمادگي نداشتم. موقعي كه ازدواج كردم تا يك سال سختي كشيدم. چون فكر مي كنم آنقدر بزرگ نشده بودم كه مسئوليت زندگي را بپذيرم (با خنده)
الان كنار بازيگري شغل ديگري هم داريد؟
_ بله ، بيزينس مي كنم و در اين زمينه بسيار عالي هستم. من جوان ترين عضو اتاق بازرگاني ايران در دبي هستم. خب ديگه اصولا آدم باهوشي هستم و كارهاي بازرگاني زيادي انجام مي دهم (با خنده)
وقتي با همسرتان آشنا شديد بازيگر بوديد؟
_ نه سال ۷۲ در دانشگاه هنر دوره ديدم.سال ۷۶ نزد آقاي سمندريان يك دوره اي را گذراندم.بعد در دوره سربازي رهايش كردم .بازيگر شدن را دوست داشتم به خاطر اينكه مي خواستم خواننده شوم!اصلا فكر نمي كردم كه اولين عنصر خوانندگي يعني صدا را ندارم (با خنده).بعد از ازدواج مدتي به خارج كشور رفتم و دوره هاي آموزشي بازيگري ديدم و برگشتم و كار را جدي ادامه دادم.
همسرتان موافق بودند؟
_ بله من را تشويق كرد.چون علاقه ام را مي دانست اما خواست حواسم باشد كه چه كاري انجام مي دهم و اينكه زندگي مان از بين نرود.
رابطه ات با پسرت ارشيا چطور است؟
_ من الان همه چيزم ارشيا است.البته وقتي ارشيا به دنيا آمد تا يك سال اول با او مشكل داشتم.
چرا؟
_ چون مدام گريه مي كرد.
اين جمله را شنيده ايد كه به شما نمي آيد پدر باشيد؟
_ خيلي زياد.علاوه بر اين شنيده ام كه به من نمي آيد ازدواج كرده باشم. حتي بعضي وقت ها باور نمي كنند ارشيا پسر من است و من پدر ارشيا
- شنبه ۰۶ شهریور ۹۵ | ۲۰:۰۴
- ۱۳ بازديد
- ۰ نظر